دانلودپاورپوینت جنگ نرم شگردها و راههاي مقابله
0
7.9k
پاورپوینت با موضوع جنگ نرم , شگردها و راههاي مقابله با 56 اسلاید با زیر مجموعه های شگردهاي جنگ نرم , راههاي مقابله با جنگ نرم , شگردهاياجتماعي , شگردهاي فرهنگي , شگردهاي ديني , شگردهاي سياسي , شگردهاي اقتصادي
این پاورپوینت با موضوع جنگ نرم شگردها و راه های مقابله با 56 اسلاید با عناوین زیر
•شگردهاي جنگ نرم
•راههاي مقابله با جنگ نرم
شگردهاي جنگ نرم
•مقام معظم رهبري فرمودند: «اين که ما بتوانيم طرح کلي دشمن را در مورد خودمان بدانيم، بخشي از توان دفاعي ماست؛ به اين مسأله توجه داشته باشيد. ندانستن اينکه دشمن چه در سر دارد و چه ميخواهد بکند، غفلتي است که ممکن است ما را از امکان برخورد و دفاع محروم کند؛ ما بايد اين را کاملاً بدانيم.» (22/ 2/ 1382)
شگردهاي اجتماعي
الگوسازيهاي فرهنگي و اجتماعي
•نقش الگوها در جهتدهي به زندگي فرهنگي و اجتماعي جوانان و نوجوانان بر کسي پوشيده نيست. يکي از شگردهاي غربيان براي تسخير ذهن و جان جوانان، معرفي الگوهاي متناسب با فرهنگ غرب است. الگوي ورزشکاران، ورزشکاران غربي معرفي ميشود. الگوي هنرمندان، هنرمندان هاليوودي معرفي ميشوند. با اين کار در حقيقت ناخودآگاه آليناسيون فرهنگي و ارزشي رخ ميدهد. الگوي زندگي يک جوان مسلمان شيعه، يک غربي ليبرال بي دين معرفي ميشود و تمام آرزوي اين جوان آن است که مثل فلان هنرپيشة هاليوودي راه برود و حرف بزند و رفتار کند!
تغيير در سبک زندگي
•فرماندهان جنگ نرم براي تغيير باورها و ارزشهاي جامعه هدف، سعي ميکنند از راه دگرگون کردن شيوة زندگي افراد وارد شوند. تغيير در نوع پوشش، آرايش، (گرايش عجيب به آرايشهاي آشکار از سوي زنان در ايران نشان از تغيير در سبک زندگي است) طرز خوراک و نوع معماري و مدها و مدلهاي مختلف، زمينة تغيير در باورها و ارزشهاي افراد را هم فراهم ميکنند. هر چند پذيرش اين نوع تغييرات خود به يک معني معلول تغيير در باورها و ارزشها و ذهنيتها هم هست. به تعبير دقيقتر رابطة تأثير متقابل دارند. ابزارهاي رسانهاي و اطلاعرساني و تبليغي و ابزارهاي مکتوب و تصويري همگي براي تغيير در سبک زندگي در خدمت گرفته ميشوند. و به صورت آرام و غير مستقيم اهداف پشت پرده را عملياتي ميکنند.
حقوق زنان و اقليتهاي ديني
•«مسلمانان ميانهرو نسبت به زنان مسلمان نظر مساعد دارند و پذيراي کثرتگرايي ديني و گفتوگوي بين ديني هستند. براي نمونه مسلمانان ميانهرو استدلال ميکنند که احکام تبعيضآميز در قرآن و سنت در مورد جايگاه زنان در جامعه و خانواده (مثل نصف بودن ارث دختران نسبت به پسران) بايد بر اين اساس تفسير مجدد گردد که شرايط امروزه با شرايط حاکم در زمان پيامبر يکسان نيست. مسلمانان ميانهرو همچنين از حقوق زنان براي دسترسي به تحصيلات و خدمات بهداشتي و حتي مشارکت کامل در فرايندهاي سياسي از جمله حق برخورداري از پستهاي سياسي دفاع ميکنند. به همين ترتيب مسلمانان ميانهرو از شهروندي برابر و حقوق قانوني غيرمسلمانان طرفداري ميکنند.»
•دورة آموزشي «اقدام محلي، تغيير جهاني» در سالهاي 79-82
ترويج قوميتگرايي
•تخريب وحدت ملي و از بين بردن و يا تضعيف همبستگي اجتماعي از شگردهاي دشمنان در جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي است. و متأسفانه استعمار پير در دوران گذشته زمينهها و اسباب لازم براي اختلاف افکني ميان کشورهاي اسلامي را فراهم کرده است. استعمارگران از قبل کوشيدند تا جغرافياي سياسي کشورهاي خاورميانه و اسلامي را به گونهاي تقسيم کنند که زمينههاي بالقوة ناآرامي و ناامني به ويژه ناآراميهاي قومي و نژادي و مذهبي را فراهم کنند. به عنوان مثال، کردها را بين کشورهاي سوريه، ترکيه، عراق و ايران تقسيم کردند. و يا در لبنان قدرت سياسي را به صورتي ناهمگون ميان اقوام و مذاهب مختلف تقسيم کردند که همواره زمينة تفرقهافکني و ايجاد اختلاف را داشته باشند. يکي از مسؤولين امنيتي آمريکا (لدين) تأکيد ميکند که مهمترين محور و مورد مصرف بودجة جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي بايد کمک به گسترش فدراليسم قومي در ايران باشد.
شگردهاي فرهنگي
تخريب هدفمند فرهنگ و هويت اسلامي
•استعمارگران از ابتداي مواجههشان با عالم اسلام متوجه شدند تا زماني که قرآن و معارف قرآني بر قلبهاي مسلمانان حکومت کند، جايي براي غرب و فرهنگ غرب در عالم اسلام نيست. گروهي از کشيشهاي مذهبي آمريکا که در سال 1835 ميلادي (1214ش) به رهبري شخصي به نام جان کينز به ايران آمدند در جملة پاياني گزارش مکتوبي که به عنوان حاصل مطالعات خود در ايران براي آمريکا فرستادند نوشتند: «بايد اسلام و محمدگرايي در ايران، با درخشش فزايندة فرهنگ و تمدن غرب، به آرامي و بدون خطر، کمرنگ و بيفروغ گردد» .
•يکي از شگردهاي جنگ نرم اين است که هويت اسلامي و فرهنگ اسلامي ما را به صورتي هنرمندانه و در بسياري موارد نامحسوس، از ميان بردارند. يا خرد و ناچيز جلوه دهند. آن را عامل عقب ماندگي و ايزوله شدن معرفي کنند. مترقيترين تعاليم را به عنوان تعاليمي ضد بشريت معرفي کنند!
•اگر جهانبيني و نظام ارزشي يک جامعه دسخوش تحول و دگرگوني شود، در آن صورت آداب و رسوم و اخلاقيات و شيوة زندگي آنها نيز دگرگون خواهد شد. خيلي روشن است که با يک جهانبيني اومانيستي و ليبراليستي و سکولاريستي نميتوان آداب و رسوم و شيوة زندگي اسلامي را حفظ کرد.
سخنگفتن از اصول متعالي انساني
يکي از شگردهاي جنگ نرم اين است که مهاجمان هرگز خود را مخالف قانون و عدالت و مردم معرفي نميکند. بلکه دائماً حاکمان وقت را متهم به بيقانوني و ظلم و مردمستيزي ميکنند. آنان همواره از اصول متعالي انساني دم ميزنند. از صلح و عدالت و آزادي و امنيت سخن ميگويند، شعارهايي که همواره و همه جا خواسته همگان بوده است. در حالي از قانونگرايي و امنيت و صلح و آزادي و عدالت سخن ميگويند که مرتکب بدترين قانونشکنيها ميشوند. و در حالي خود را مدافع اصول اخلاقي معرفي ميکنند که خود بدترين بياخلاقيها را مرتکب ميشوند
آموزش و پرورش مهرههاي اثرگذار
•يکي از شگردهاي جنگ نرم آموزش و پرورش مزدوراني است که منافع غرب و اهداف آن را در جهان اسلام دنبال کنند. استعمارگران مدرن در زمينة تربيت روزنامهنگار و وبلاگنويس و نويسنده و هنرمند و فيلمساز و امثال آن، سرمايهگذاريهاي هنگفتي در جهان اسلام کردهاند. با استفاده از بورسهاي تحصيلي و برگزاري دورههاي کوتاه مدت آموزشي و دعوت به سمينارهاي به ظاهر علمي سعي ميکنند مهرههاي خود را شناسايي کرده و هدفمند بچينند.
•کميتة خطر جاري: «9. ...دعوت فعالان جوان ايراني به خارج براي شرکت در سيمنارهاي کوچک، اقدام مهمي است. اين کار در صربستان، فيليپين، اندونزي، و شيلي وکشورهاي ديگر جواب داده است. اين افراد بايد از سوي مقامات آمريکايي انتخاب شوند نه نهادهاي ايراني.»
توجه به شرکاي بالقوة ليبراليسم در جهان اسلام
•ايجاد شبکههاي مسلمانان ميانهرو: سه گروه در عالم اسلام هستند که ميتوان آنها را شرکاي بالقوة آمريکا ناميد: «معتقدان به جدايي دين از سياست»، «مسلمانان ليبرال» و «مسلمانان ميانهرو از جمله صوفيها»:
•معتقدان به جدايي دين از سياست در جهان مسلمانان در سه طبقه جا ميگيرند: «معتقدان به جدايي دين از سياست ليبرال»، «ضد روحانيون»، و «معتقدان به جدايي دين از سياست اقتدارگرا».
شگردهاي سياسي
ايجاد نافرماني مدني
•کميتة خطر جاري: «3. دامن زدن به نافرماني مدني در تشکلهاي دانشجويي و نهادهاي غير دولتي و صنفي از ابزارهاي مهم فشار بر ايران است».
•جين شارپ در کتاب از ديکتاتوري تا دموکراسي 198 دستورالعمل براي مبارزة خشونتپرهيز و ايجاد و تقويت نافرماني مدني در کشورهاي هدف بيان ميکند. افزون بر اين در سالهاي اخير کتابهايي هم از سوي برخي مراکز ترجمه و منتشر شد که به تبيين و آموزش چگونگي نافرماني مدني ميپردازند. مثل کتاب «مهاتما گاندي و مارتين لوتر کينگ: قدرت مبارزة عاري از خشونت» نوشته مري کينگ، ترجمه شهرام نقش تبريزي، تهران، نشر ني، 1385. و کتاب «گاندي و ريشههاي فلسفي عدم خشونت»، نوشته رامين جهانبگلو، ترجمه هادي اسماعيل زاده، چاپ اول 1379 و چاپ چهارم 1388، تهران، نشر ني.
حمايت از گروهها و افراد معترض
•يکي از دکترينهاي جنگ نرم غرب عليه ايران، تقويت گروههاي معارض و معترض در جمهوري اسلامي است و لذا ميبينيم که علناً بودجههاي هنگفتي را نيز براي کمک به آنها اختصاص ميدهند و از اعلام آن نيز هيچ ابايي ندارند. «استراتژي چندجانبة اِعمال فشارهاي مدني» يکي از استراتژيهاي غرب عليه جمهوري اسلامي است. که يکي از ارکان اين استراتژي حمايتهاي رسانهاي و قانوني و مالي از گروههاي معارض و معترض در ايران است.
شگردهاي اقتصادي
ايجاد نابسامانيهاي اقتصادي
•در حال حاضر 82 درصد سرماية جهان، 95 درصد فناوري و تکنولوژي جهان و 91 درصد صنعت جهاني در اختيار 17 درصد از جمعيت جهان است که عمدتاً در هشت کشور صنعتي هستند.
•83 درصد جمعيت جهان، فقط 18 درصد ثروت موجود در کرة زمين و 9 درصد صنعت و 5 درصد تکنولوژي و علم جهان را در اختيار دارد. [ر.ک: گزارش توسعة انساني سازمان ملل متحد در سال 2007؛ همچنين ر.ک: کتاب ديکتاتوري کارتلها، اميرکبير، 1363]
•از طريق ساختارهاي بين المللي اقتصاد و انحصاري کردن تجارت جهاني، سعي ميکنند اقتصادهاي محلي و بومي را ناکارآمد کنند و اجازة فعاليت مستقل به هيچ کشوري بر اساس الگوهاي بومي خودش نميدهند. اينان ميکوشند همة کشورها بر اساس برنامههاي آنان حرکت کنند و برنامههاي اقتصادي خود را بر اساس برنامههاي تنظيم شده از سوي بانک جهاني و سازمانهاي بين المللي طراحي نمايند.
•طبيعتاً وقتي نبض اقتصادي جهان در اختيار هشت کشور صنعتي باشد، اينان ميتواند بدون نياز به قطعنامههاي شوراي امنيت يا سازمان ملل هر کشور مخالفي را به هر انگيزهاي تحت فشار شديد اقتصادي قرار دهند و او را تسليم خواستههاي خود نمايند. هماکنون شاهد هستيم که از اين حربه عليه کشور ما استفاده ميکنند. از سال 2007 ميلادي برخي از مؤسسات مالي و بانکي کشور، بانکهايي همچون بانک ملي، ملت، صادرات و سپه، مورد تحريم يکجانبة امريکا قرار گرفتند
شگردهاي ديني
شبههپراکنيهاي مذهبي و اعتقادي
•مبارزة علني با اسلام و تشيع و شبههپراکنيهاي شيطاني عليه تشيع هميشه بوده است و هيچ زماني هم متوقف نشده است هر چند در روزگار حاضر هم از نظر حجم و هم از نظر سطوح مخاطبان و جامعة هدف شبههپراکنان قابل مقايسه با دوران گذشته نيست. اما حقيقت اين است که همانطور که تاريخ تشيع نشان داده است اينگونه شبهات هيچ خللي جدي به مذهب شيعه و دين اسلام وارد نکردهاند.
فرقهسازي هاي اسلامي
•وهابيت (در عربستان)، بهائيت (در ايران و مصر) ، طالبانيسم (در پاکستان و افغانستان)، سلفيگري (در جهان اهل سنت)،
•فرقهسازي در ايران به دليل هشياري مراجع و روحانيت آگاه به جايي نرسيد؛ اما در کشورهاي ديگر موفقيت آميز بود.
دينسازي
•يکي از شگردهاي مبارزه با اسلام ايجاد رقباي ديني و معنوي براي آن است. به همين دليل در دوران اخير حجم عظيمي از اديان و مذاهب نوظهور را در مقابل اسلام پديد آوردهاند و با تمام توان در همة کشورهاي دنيا به تبليغ آنها ميپردازند. و متأسفانه در اين جهت موفقيتهاي زيادي هم به دست آوردهاند و در اين زمينه لازم است آگاه باشيم. نکتة حايز اهميت در اين معنويتهاي نوظهور آن است که اينان به صورت شبکهاي فعاليت ميکنند و همگي آنان در خدمت اهداف و مباني مدرنيته و ليبرال دموکراسي هستند. همة مباني آنها را به خوبي ميتوان در معنويتهايي چون معنويت دالاييلاما، سايبابا، اوشو، اکنکار، پائلو کوئليو و امثال آنها ديد. زمينههاي انديشهاي گرايش به اين نوع اديان و معنويتها در دهة هفتاد و با تضعيف فقه و شريعت از سوي برخي به اصطلاح روشنفکران ديني فراهم شد. گرايش به تصوف و دراويش و معنويتهاي نوظهور بر اين بستر روييدند.
•شگردهاي جنگ نرم
•راههاي مقابله با جنگ نرم
شگردهاي جنگ نرم
•مقام معظم رهبري فرمودند: «اين که ما بتوانيم طرح کلي دشمن را در مورد خودمان بدانيم، بخشي از توان دفاعي ماست؛ به اين مسأله توجه داشته باشيد. ندانستن اينکه دشمن چه در سر دارد و چه ميخواهد بکند، غفلتي است که ممکن است ما را از امکان برخورد و دفاع محروم کند؛ ما بايد اين را کاملاً بدانيم.» (22/ 2/ 1382)
شگردهاي اجتماعي
الگوسازيهاي فرهنگي و اجتماعي
•نقش الگوها در جهتدهي به زندگي فرهنگي و اجتماعي جوانان و نوجوانان بر کسي پوشيده نيست. يکي از شگردهاي غربيان براي تسخير ذهن و جان جوانان، معرفي الگوهاي متناسب با فرهنگ غرب است. الگوي ورزشکاران، ورزشکاران غربي معرفي ميشود. الگوي هنرمندان، هنرمندان هاليوودي معرفي ميشوند. با اين کار در حقيقت ناخودآگاه آليناسيون فرهنگي و ارزشي رخ ميدهد. الگوي زندگي يک جوان مسلمان شيعه، يک غربي ليبرال بي دين معرفي ميشود و تمام آرزوي اين جوان آن است که مثل فلان هنرپيشة هاليوودي راه برود و حرف بزند و رفتار کند!
تغيير در سبک زندگي
•فرماندهان جنگ نرم براي تغيير باورها و ارزشهاي جامعه هدف، سعي ميکنند از راه دگرگون کردن شيوة زندگي افراد وارد شوند. تغيير در نوع پوشش، آرايش، (گرايش عجيب به آرايشهاي آشکار از سوي زنان در ايران نشان از تغيير در سبک زندگي است) طرز خوراک و نوع معماري و مدها و مدلهاي مختلف، زمينة تغيير در باورها و ارزشهاي افراد را هم فراهم ميکنند. هر چند پذيرش اين نوع تغييرات خود به يک معني معلول تغيير در باورها و ارزشها و ذهنيتها هم هست. به تعبير دقيقتر رابطة تأثير متقابل دارند. ابزارهاي رسانهاي و اطلاعرساني و تبليغي و ابزارهاي مکتوب و تصويري همگي براي تغيير در سبک زندگي در خدمت گرفته ميشوند. و به صورت آرام و غير مستقيم اهداف پشت پرده را عملياتي ميکنند.
حقوق زنان و اقليتهاي ديني
•«مسلمانان ميانهرو نسبت به زنان مسلمان نظر مساعد دارند و پذيراي کثرتگرايي ديني و گفتوگوي بين ديني هستند. براي نمونه مسلمانان ميانهرو استدلال ميکنند که احکام تبعيضآميز در قرآن و سنت در مورد جايگاه زنان در جامعه و خانواده (مثل نصف بودن ارث دختران نسبت به پسران) بايد بر اين اساس تفسير مجدد گردد که شرايط امروزه با شرايط حاکم در زمان پيامبر يکسان نيست. مسلمانان ميانهرو همچنين از حقوق زنان براي دسترسي به تحصيلات و خدمات بهداشتي و حتي مشارکت کامل در فرايندهاي سياسي از جمله حق برخورداري از پستهاي سياسي دفاع ميکنند. به همين ترتيب مسلمانان ميانهرو از شهروندي برابر و حقوق قانوني غيرمسلمانان طرفداري ميکنند.»
•دورة آموزشي «اقدام محلي، تغيير جهاني» در سالهاي 79-82
ترويج قوميتگرايي
•تخريب وحدت ملي و از بين بردن و يا تضعيف همبستگي اجتماعي از شگردهاي دشمنان در جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي است. و متأسفانه استعمار پير در دوران گذشته زمينهها و اسباب لازم براي اختلاف افکني ميان کشورهاي اسلامي را فراهم کرده است. استعمارگران از قبل کوشيدند تا جغرافياي سياسي کشورهاي خاورميانه و اسلامي را به گونهاي تقسيم کنند که زمينههاي بالقوة ناآرامي و ناامني به ويژه ناآراميهاي قومي و نژادي و مذهبي را فراهم کنند. به عنوان مثال، کردها را بين کشورهاي سوريه، ترکيه، عراق و ايران تقسيم کردند. و يا در لبنان قدرت سياسي را به صورتي ناهمگون ميان اقوام و مذاهب مختلف تقسيم کردند که همواره زمينة تفرقهافکني و ايجاد اختلاف را داشته باشند. يکي از مسؤولين امنيتي آمريکا (لدين) تأکيد ميکند که مهمترين محور و مورد مصرف بودجة جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي بايد کمک به گسترش فدراليسم قومي در ايران باشد.
شگردهاي فرهنگي
تخريب هدفمند فرهنگ و هويت اسلامي
•استعمارگران از ابتداي مواجههشان با عالم اسلام متوجه شدند تا زماني که قرآن و معارف قرآني بر قلبهاي مسلمانان حکومت کند، جايي براي غرب و فرهنگ غرب در عالم اسلام نيست. گروهي از کشيشهاي مذهبي آمريکا که در سال 1835 ميلادي (1214ش) به رهبري شخصي به نام جان کينز به ايران آمدند در جملة پاياني گزارش مکتوبي که به عنوان حاصل مطالعات خود در ايران براي آمريکا فرستادند نوشتند: «بايد اسلام و محمدگرايي در ايران، با درخشش فزايندة فرهنگ و تمدن غرب، به آرامي و بدون خطر، کمرنگ و بيفروغ گردد» .
•يکي از شگردهاي جنگ نرم اين است که هويت اسلامي و فرهنگ اسلامي ما را به صورتي هنرمندانه و در بسياري موارد نامحسوس، از ميان بردارند. يا خرد و ناچيز جلوه دهند. آن را عامل عقب ماندگي و ايزوله شدن معرفي کنند. مترقيترين تعاليم را به عنوان تعاليمي ضد بشريت معرفي کنند!
•اگر جهانبيني و نظام ارزشي يک جامعه دسخوش تحول و دگرگوني شود، در آن صورت آداب و رسوم و اخلاقيات و شيوة زندگي آنها نيز دگرگون خواهد شد. خيلي روشن است که با يک جهانبيني اومانيستي و ليبراليستي و سکولاريستي نميتوان آداب و رسوم و شيوة زندگي اسلامي را حفظ کرد.
سخنگفتن از اصول متعالي انساني
يکي از شگردهاي جنگ نرم اين است که مهاجمان هرگز خود را مخالف قانون و عدالت و مردم معرفي نميکند. بلکه دائماً حاکمان وقت را متهم به بيقانوني و ظلم و مردمستيزي ميکنند. آنان همواره از اصول متعالي انساني دم ميزنند. از صلح و عدالت و آزادي و امنيت سخن ميگويند، شعارهايي که همواره و همه جا خواسته همگان بوده است. در حالي از قانونگرايي و امنيت و صلح و آزادي و عدالت سخن ميگويند که مرتکب بدترين قانونشکنيها ميشوند. و در حالي خود را مدافع اصول اخلاقي معرفي ميکنند که خود بدترين بياخلاقيها را مرتکب ميشوند
آموزش و پرورش مهرههاي اثرگذار
•يکي از شگردهاي جنگ نرم آموزش و پرورش مزدوراني است که منافع غرب و اهداف آن را در جهان اسلام دنبال کنند. استعمارگران مدرن در زمينة تربيت روزنامهنگار و وبلاگنويس و نويسنده و هنرمند و فيلمساز و امثال آن، سرمايهگذاريهاي هنگفتي در جهان اسلام کردهاند. با استفاده از بورسهاي تحصيلي و برگزاري دورههاي کوتاه مدت آموزشي و دعوت به سمينارهاي به ظاهر علمي سعي ميکنند مهرههاي خود را شناسايي کرده و هدفمند بچينند.
•کميتة خطر جاري: «9. ...دعوت فعالان جوان ايراني به خارج براي شرکت در سيمنارهاي کوچک، اقدام مهمي است. اين کار در صربستان، فيليپين، اندونزي، و شيلي وکشورهاي ديگر جواب داده است. اين افراد بايد از سوي مقامات آمريکايي انتخاب شوند نه نهادهاي ايراني.»
توجه به شرکاي بالقوة ليبراليسم در جهان اسلام
•ايجاد شبکههاي مسلمانان ميانهرو: سه گروه در عالم اسلام هستند که ميتوان آنها را شرکاي بالقوة آمريکا ناميد: «معتقدان به جدايي دين از سياست»، «مسلمانان ليبرال» و «مسلمانان ميانهرو از جمله صوفيها»:
•معتقدان به جدايي دين از سياست در جهان مسلمانان در سه طبقه جا ميگيرند: «معتقدان به جدايي دين از سياست ليبرال»، «ضد روحانيون»، و «معتقدان به جدايي دين از سياست اقتدارگرا».
شگردهاي سياسي
ايجاد نافرماني مدني
•کميتة خطر جاري: «3. دامن زدن به نافرماني مدني در تشکلهاي دانشجويي و نهادهاي غير دولتي و صنفي از ابزارهاي مهم فشار بر ايران است».
•جين شارپ در کتاب از ديکتاتوري تا دموکراسي 198 دستورالعمل براي مبارزة خشونتپرهيز و ايجاد و تقويت نافرماني مدني در کشورهاي هدف بيان ميکند. افزون بر اين در سالهاي اخير کتابهايي هم از سوي برخي مراکز ترجمه و منتشر شد که به تبيين و آموزش چگونگي نافرماني مدني ميپردازند. مثل کتاب «مهاتما گاندي و مارتين لوتر کينگ: قدرت مبارزة عاري از خشونت» نوشته مري کينگ، ترجمه شهرام نقش تبريزي، تهران، نشر ني، 1385. و کتاب «گاندي و ريشههاي فلسفي عدم خشونت»، نوشته رامين جهانبگلو، ترجمه هادي اسماعيل زاده، چاپ اول 1379 و چاپ چهارم 1388، تهران، نشر ني.
حمايت از گروهها و افراد معترض
•يکي از دکترينهاي جنگ نرم غرب عليه ايران، تقويت گروههاي معارض و معترض در جمهوري اسلامي است و لذا ميبينيم که علناً بودجههاي هنگفتي را نيز براي کمک به آنها اختصاص ميدهند و از اعلام آن نيز هيچ ابايي ندارند. «استراتژي چندجانبة اِعمال فشارهاي مدني» يکي از استراتژيهاي غرب عليه جمهوري اسلامي است. که يکي از ارکان اين استراتژي حمايتهاي رسانهاي و قانوني و مالي از گروههاي معارض و معترض در ايران است.
شگردهاي اقتصادي
ايجاد نابسامانيهاي اقتصادي
•در حال حاضر 82 درصد سرماية جهان، 95 درصد فناوري و تکنولوژي جهان و 91 درصد صنعت جهاني در اختيار 17 درصد از جمعيت جهان است که عمدتاً در هشت کشور صنعتي هستند.
•83 درصد جمعيت جهان، فقط 18 درصد ثروت موجود در کرة زمين و 9 درصد صنعت و 5 درصد تکنولوژي و علم جهان را در اختيار دارد. [ر.ک: گزارش توسعة انساني سازمان ملل متحد در سال 2007؛ همچنين ر.ک: کتاب ديکتاتوري کارتلها، اميرکبير، 1363]
•از طريق ساختارهاي بين المللي اقتصاد و انحصاري کردن تجارت جهاني، سعي ميکنند اقتصادهاي محلي و بومي را ناکارآمد کنند و اجازة فعاليت مستقل به هيچ کشوري بر اساس الگوهاي بومي خودش نميدهند. اينان ميکوشند همة کشورها بر اساس برنامههاي آنان حرکت کنند و برنامههاي اقتصادي خود را بر اساس برنامههاي تنظيم شده از سوي بانک جهاني و سازمانهاي بين المللي طراحي نمايند.
•طبيعتاً وقتي نبض اقتصادي جهان در اختيار هشت کشور صنعتي باشد، اينان ميتواند بدون نياز به قطعنامههاي شوراي امنيت يا سازمان ملل هر کشور مخالفي را به هر انگيزهاي تحت فشار شديد اقتصادي قرار دهند و او را تسليم خواستههاي خود نمايند. هماکنون شاهد هستيم که از اين حربه عليه کشور ما استفاده ميکنند. از سال 2007 ميلادي برخي از مؤسسات مالي و بانکي کشور، بانکهايي همچون بانک ملي، ملت، صادرات و سپه، مورد تحريم يکجانبة امريکا قرار گرفتند
شگردهاي ديني
شبههپراکنيهاي مذهبي و اعتقادي
•مبارزة علني با اسلام و تشيع و شبههپراکنيهاي شيطاني عليه تشيع هميشه بوده است و هيچ زماني هم متوقف نشده است هر چند در روزگار حاضر هم از نظر حجم و هم از نظر سطوح مخاطبان و جامعة هدف شبههپراکنان قابل مقايسه با دوران گذشته نيست. اما حقيقت اين است که همانطور که تاريخ تشيع نشان داده است اينگونه شبهات هيچ خللي جدي به مذهب شيعه و دين اسلام وارد نکردهاند.
فرقهسازي هاي اسلامي
•وهابيت (در عربستان)، بهائيت (در ايران و مصر) ، طالبانيسم (در پاکستان و افغانستان)، سلفيگري (در جهان اهل سنت)،
•فرقهسازي در ايران به دليل هشياري مراجع و روحانيت آگاه به جايي نرسيد؛ اما در کشورهاي ديگر موفقيت آميز بود.
دينسازي
•يکي از شگردهاي مبارزه با اسلام ايجاد رقباي ديني و معنوي براي آن است. به همين دليل در دوران اخير حجم عظيمي از اديان و مذاهب نوظهور را در مقابل اسلام پديد آوردهاند و با تمام توان در همة کشورهاي دنيا به تبليغ آنها ميپردازند. و متأسفانه در اين جهت موفقيتهاي زيادي هم به دست آوردهاند و در اين زمينه لازم است آگاه باشيم. نکتة حايز اهميت در اين معنويتهاي نوظهور آن است که اينان به صورت شبکهاي فعاليت ميکنند و همگي آنان در خدمت اهداف و مباني مدرنيته و ليبرال دموکراسي هستند. همة مباني آنها را به خوبي ميتوان در معنويتهايي چون معنويت دالاييلاما، سايبابا، اوشو، اکنکار، پائلو کوئليو و امثال آنها ديد. زمينههاي انديشهاي گرايش به اين نوع اديان و معنويتها در دهة هفتاد و با تضعيف فقه و شريعت از سوي برخي به اصطلاح روشنفکران ديني فراهم شد. گرايش به تصوف و دراويش و معنويتهاي نوظهور بر اين بستر روييدند.