امروز شنبه , 03 آذر 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد تفكر از ديدگاه آيات و روايات
با دانلود تحقیق در مورد تفكر از ديدگاه آيات و روايات در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق تفكر از ديدگاه آيات و روايات را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق تفكر از ديدگاه آيات و روايات ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:78 صفحه
قسمتی از فایل:
مدتي بود دو روايت در ذهنم مي چرخيد: تفكر از يك سال عبادت، شصت سال عبادت، هزار سال عبادت و … برتر است و اكثر عبادت ابوذر رحمه ا.. عليه تفكر و عبرت گرفتن بود، در ابتدا با عرض معذرت از محضر مبارك اهل بيت عليهم السلام فكر كردم شايد فقط منظور بالا بردن مرتبه تفكر است ولي عملاً تفكر نمي تواند از عبادت بالاتر باشد، ولي نمي توانستم خودم را قانع كنم چون مي دانستم عقل من قاصرتر از اين است كه بخواهد تفسير روايت كند به هر صورت تصميم گرفتم عملاً اين كار را انجام دهم. عزم خويش را جزم كردم تا يك شب بجاي نماز شب تفكر كنم، به اندازه يك ركعت يا دو ركعت نماز، وقتم بيهوده تلف شد، چون راستش نمي دانستم بايد چه كنم، آنروزها هم در درس تلخيص المنطق به بحث و تفكر وارد شده بوديم.
اين را ياد گرفته بودم كه تفكر يعني تبديل مجهولات به معلومات از طريق مرتب كردن سرمايه هاي ذهني و اطلاعات. به نظر مي آمد مجهول ذهنم تفكر باشد، فلذا نميتوانستم معلومات را درست كنار هم بچينم، در واقع معلومات من عبارت بودند از انواع عبادت … و بطور ساده تر مي گفتم: « يعني فكر كردن از نماز شب بالاتر است؟ چرا؟! … »
يك جاي محاسبه ام غلط بود، كجا؟ نمي دانم! «بايد فكر مي كردم تا مسئله فكركردن را كه مجهول ذهنم بود به معلومات تبديل كنم» و اين خود جرقه ذهنم بود كه بايد از دست نمي دادم. پس فكر كردن خودش جزءمعلومات و سرمايه هاي ذهني ام بود كه بايد براي حل مجهول بكار مي بردم حالا بيشتر مساله برايم حل شده بود. اين تفكر نبود كه مجهول ذهنم بود بلكه بايد مسئله عبادت خود را خودم مي يافتم حالا ديگر فهميده بودم كه مشكل من در كلمه عبادت است، من عبادت را فقط شكل ظاهري آن در نظر ميگرفتم وگرنه اصل عبادت كه همان بندگي بود در تفكر بيشتر به دست مي آمد تا در امور ديگر و اصلاً جان عبادت همان تفكر بود.
احساس خجالت عجيبي به من دست داد. اين نماز شب هايي كه خواندهام … اين روزه ها، اين نمازها و اين عبادت ها را چگونه بدون تفكر انجام داده ام در حالي كه حقيقتاً حرارت خجالت را در صورت و پيشاني و پشت گردن و حتي بازوها و كف دستهايم احساس مي كردم، جزيره چشمانم را اشك فرا گرفت، آرام چشمهايم را بستم و بالاخره زمزمه كردم:
«استغفرالله ربي و اتوب عليه». صداي اذان صبح از پشت بلندگوي خوابگاه گوش دلم را نوازش مي داد و اين در حالي بود كه شيرين ترين و مفيدترين نماز شب يا عبادتم را به لطف خدا و توام با تفكر به پايان رسانده بودم.